نوشتن رمان فعالیتی است که در وهله نخست از تخیل نویسنده مایه میگیرد. تخیلی که خودریشه در احساسات و هیجانات نویسنده دارد. نویسنده میخواهد میان رویا و واقعیت پل بزند. از یک سو زندگی با محدودیتها و مسائل خاص خود و از سوی دیگر جهان رویاها و تخیلات. واقعیت و رویا اغلب با هم سازگار نیستند. زندگی یک نویسنده عجین با تخیلات ادبی و الهام است. نویسنده تمنا را فرا میخواند تا از طریق فراخواندن تخیلی تمنا راهی به سوی آن بجوید، راهی که واقعیتها آن را سد کردهاند. کسی که میخواند یا مینویسد میخواهد به زندگی خود معنا بدهد. و یا آن را اندکی بیشتر شورانگیز نماید.
ادامه مطلب
رمان پلیسی زمانی واقعاَ یک رمان پلیسی خوانده میشود که شامل نکات زیر باشد:- جنایتی رخ دهد؛ احتمالاَ این جنایت به وسیلة یک یا چند شخص انجام گرفته باشد و سرآخر جنایت به وسیلة کارآگاهی حرفهای یا آماتور کشف شود.در بعضی از آثار کلاسیک مانند ادیپ شهریار یا فصلی از کتاب انئید ویرژیل آنجا که قصة کا و هرکول نقل میگردد، کموبیش برخی از عناصر تشکیل دهندة رمان پلیسی را باز مییابیم. دانیال وقتی سوزانا را از دست شیوخ قبیله نجات میدهد و کهنه معبد بعل را لو میدهد به تعبیری نقش یک بازپرس و کارآگاه را بازی میکند؛ اما در اساس این قصهها در چارچوب تعریف رمان پلیسی نمیگنجند.
ادامه مطلب
قول مشهوری است که داستان نویس برجسته کترین منسفیلد چند بار کوشید تا رمان بنویسد، اما هیچ یک از تلاش های او قرین موفقیت نشد. همچنین در بسیاری از کتاب های مربوط به ادبیات داستانی از نویسنده برجسته امریکایی ویلیام فاکنر نقل قول شده که نوشتن داستان کوتاه، به مراتب طاقت فرساتر از نوشتن رمان است. در نگاه اول- و شاید به خصوص از نگاه بسیاری از داستان نویسان امروز ما- این هر دو قول چه بسا بسیار شگفت آور باشد.
ادامه مطلب
درباره این سایت